شعرهای نزار قبانی

شعرهای نزار قبانی

شعرهای نزار قبانی با ترجمه دکتر یدالله گودرزی
شعرهای نزار قبانی

شعرهای نزار قبانی

شعرهای نزار قبانی با ترجمه دکتر یدالله گودرزی

هنگامی که در چشمانت
هزاران آینه، سخن اغاز می کنند
همه ی دردها پایان می گیرند؛
آنگاه مرا در حضور عشق
ساکت می یابی،
چه کسی را یارای سخن
در حضور عشق است؟!
#نزار_قبانی ترجمه #یدالله_گودرزی 

« صبح تو شیرین ! »



اگر ناگاه روزی گذشت
و فراموش کردم « صبح بخیر» بگویم
و مانند ِ کودکان
مشغول خط خطی کردنِ دفتر بودم،
از سکوت و غفلتم دلگیر نشو!
نگران نباش که چیزی بین ما تغییر کرده باشد،
وقتی نمی گویم دوستت دارم
معنایش این است که بیشتر دوستت دارم!

#نزار_قبانی ترجمه #دکتر_یدالله_گودرزی #شعر_جهان 


وقتی که عشقی تمام می شود
در می یابم عشق نبوده است
عشق باید زندگی کند
نه آنکه تبدیل به خاطره شود !!
#محمود_درویش ترجمه #یدالله_گودرزی 


در گوشه گوشه ی سرزمینم می چرخم

تا برای مردم، شعر بخوانم
زیرا معتقدم
شعر، نانی است
که برای مردم پخته می شود!
همواره برآن هستم
حروف مانند ماهیانند،
و مردم، مانندِ آب..!،
# #نزارقبانی برگردان #یدالله_گودرزی #شعرمعاصرجهان

در بندر آبی چشمان تو

در بندر آبی چشمان تو
سنگها در شب حرف می زنند!
در این چشمهای رازآمیز
چه کسی هزاران ترانه پنهان کرده؟

اگر من دریانوردی بودم
اگر کسی به من قایقی می داد
هرشب بادبان می افراشتم
و به دریا می زدم
در بندر آبی چشمان تو!
#نزار_قبانی ترجمه #یدالله_گودرزی #شعر_جهان